اشعار و نوشته‌های رها فلاحی

شعر و ادبیات

تلخیصی بر کتاب پوپک مرغ کنجکاو

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۲۹ ق.ظ

کتاب پوپک مرغ کنجکاو

کتاب "پوپک مرغ کنجکاو"، با نویسندگی و تصویرگری خانم "آنا واکر" (Anna Walker) نویسنده‌ی استرالیایی و ترجمه‌ی "شهرداد میرزایی" است.
این کتاب نخستین بار در سال ۱۴۰۲ در ۴۰ صفحه توسط انتشارات دیبایه، در ایران منتشر شد.

داستان کتاب درباره‌ی مرغی به نام "پوپک" است. "پوپک" در خانه‌ای زندگی آرام و بی‌دردسری دارد. او هر روز صبحانه‌اش را که می‌خورد، در حیاط خانه‌اش بازی می‌کند، اما در روزی از روزها، تندبادی شدید، "پوپک" را به هوا بلند می‌کند، و از لانه‌اش به داخل شهر، جایی ناآشنا می‌برد.

پوپک در شهر به گردش در می‌آید و آنجا را تماشا می‌کند، در شهر کلی جست‌وخیز کرد، چرخید، خیلی چیزها را مزه‌مزه کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد. او شاد است و همه چیز به‌ نظرش عالی است. اما وقتی به خود می‌آید، می‌بیند که گم شده و راه خانه را بلد نیست.

ابتدا او دنبال گل آفتابگردانی راه می‌افتد، شبیه گلی که در خانه‌ی خودش است. آفتابگردان همراه با زنی که او را در دست داشت، سوار قطار می‌شود و هنگام پیاده شدن، پوپک گم‌اش می‌کند. به یکباره چشمش به کبوترها می‌افتد، کبوترهایی که هر روز در حیاط خانه‌اش می‌نشستند. بلاخره راه خانه‌اش را به کمک کبوترها پیدا می‌کند، و با آنها دوست می‌شود و پس از آن هرازگاهی به همراه کبوترها دست به ماجراجویی می‌زند و به شهر می‌رود.

◇ بخشی از کتاب پوپک:
《پوپک دلش برای لانه‌اش تنگ شد. سعی کرد راه لانه‌اش را پیدا کند، اما مردم زبان او را نمی‌فهمیدند. در آن شلوغی، پوپک گل آفتاب‌گردانی را دید شبیه همانی که در حیاط خانه‌اش بود. پوپک دنبال آفتابگردان راه افتاد. آفتاب‌گردان نشست. پوپک هم نشست. او نشسته بود. اما و...》 


#رها_فلاحی 

  • رها فلاحی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی