اکرم کشایی
خانم "اکرم کشایی"، شاعر و نویسندهی کودکان، زادهی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در تهران است.
اکرم کشایی
خانم "اکرم کشایی"، شاعر و نویسندهی کودکان، زادهی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در تهران است.
نخستین شعرش را وقتی گفت که یک دختر کوچولوی ۵ ساله بود و روی صندلی ماشین، کنار پدرش نشسته بود، سرود.
او کارشناسی کتابداری خوانده و قبلاً مربی ادبی کتابخانههای کانون بوده است و هم اکنون کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
کارنامهی ادبی او در حال حاضر شامل مقالاتی در حوزهی نقد کتابهای شعر کودک و نوجوان، چند مجموعه شعر و یک داستان کودک است و کتاب داستان او به زبان آلمانی ترجمه شده است.
دریافت لوح تقدیر در جشنواره کتاب سال، دریافت لوح تقدیر از شورای کتاب کودک، دریافت جایزهی تقدیری از جشنواره کتاب رشد، کسب رتبهی دوم در جشنوارهی شعر فجر، دریافت امتیاز سه لاکپشت پرنده از جشنوارهی لاکپشت پرنده و نامزدی جشنوارهی کتاب پروین اعتصامی از جمله تقدیرهایی است که تا به حال از کتابهای او به عمل آمده است.
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
◇ کتابشناسی:
صبح یک روز اردیبهشتی - کلید، کلید دسته کلید - من گل سرخم، تو گل زردی - گنجشک و بند رخت - روی صندلی شب (نقدی بر کتاب ماه روی صندلی اثر عباس تربن) - رد پای غم در شعر کودک (بررسی درونمایه غم در اشعاری که شاعران برای کودکان سرودهاند) - یک گام به جلو یا یک گام به عقب (نقدی بر مجموعه لالایی برای کودکان اثر اعظم گلیان) - همه جا به نوبت (نقدی بر مجموعه شعر باران اثر سعیده موسویزاده) - سازی که گاهی کوک نمیشود (نقد مجموعه آقای تابستان اثر منیره هاشمی) و...
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[دشت امتحان]
با تلاش ابر
با تلاش خاک
با تلاش بذر
این زمین خشک
خشک و بیرمق
رفته رفته سبز میشود
یک نفر به ابر و خاک و بذر
نمره میدهد
یک نفر به ماه و آسمان و شب
یک نفر به موج و سنگ و صخرهها
یک نفر به ما
نمره میدهد
همکلاسی عزیز من
بذر تازهای که کاشتی
توی دشت امتحان شکفته است
یک نفر به تو
نمره میدهد
(۲)
خدا
سایه ابر را
از سر درخت
سایه درخت را
از سرزمین
کم
نمیکند
همه
دور سفره خدا نشستهاند.
(۳)
دیوارِ آشپزخونه
چند تا سوراخ ریز داشت
کلاسِ مورچهها بود
شاگردایِ عزیز داشت
اما چرا مامانم
از دستشون خسته شد؟
روی دیوار گچ کشید
مدرسهشون بسته شد!
(۴)
وقتی درختا خوابن
رودخونهها بیدارن
اگر که تشنه باشن
آب براشون میارن
شاید یه شب درختی
بیدار بشه آب بخواد
رودخونه هر جا باشه
بلند میشه زود میاد
(۵)
سایهی جاروبرقی
افتاده بود رو دیوار
شبیه مورچهخوار بود
تو کارتون مورچهخوار
ترسیده بودم ازش
مامان اومد برش داشت
به جای جاروبرقی
یک گل زیبا گذاشت
(۶)
رویِ سماور چیه؟
قوریِ گل قرمزی
میره به سمت قوری
زنبور مو وز وزی
روی گلا میشینه
داد میزنه: "ویز ویز
قوریِ گل قرمزی
دستامو میکنه جیز!"
(۷)
یه بستنیِ قیفی
توی مجله دیدم
با کمک مامانم
دورِ اونو بریدم
گذاشتمش تو یخچال
خنک بشه تا فردا
میخوام اونو بدم به
عروسکِ پریسا
(۸)
مدادِ من عطسه کرد
مشقامو خط خطی کرد
خط خطی رو کی پاک کرد؟
پاک کنِ خوشگلِ زرد
(۹)
عکسِ یه بچه گربه
چسبیده بود رو دیوار
با من تماشا میکرد
کارتونای خندهدار
تلوزیونو برداشت
یه روز مامان ازاونجا
چی جوری بچه گربه
کارتون ببینه حالا؟
(۱۰)
وقتی یه ابر بزرگ
آب رو زمین میپاشه
دستای من میتونه
چترِ یه مورچه باشه
راه میره زیر بارون
مورچهی ریزه میزه
وای نکنه خیس بشه!
آب رو سرش نریزه!
(۱۱)
هر چی تو رودخونه هست
خیس و تره، آب داره
ماهی کتاباشو پس
کجا باید بذاره؟
دفتر و کیف ماهی
همیشه خیس خیسه
مشقاشو راستی راستی
چه جوری مینویسه؟!
(۱۲)
- جوجه کلاغ شیطون!
چی خوردی تو آسمون؟
- یه ابرِ پشمکی با
شربت سردِ بارون!
(۱۳)
باد اومد و با دستاش
درختو قلقلک داد
درخته خندهاش گرفت
تموم برگاش افتاد
(۱۴)
وقتی که آب رودخونه
کف میکنه یواش یواش
یعنی که قورباغه داره
لیف میزنه به دست و پاش
(۱۵)
یه مداد یه روز میره
پیشِ یک مداد تراش
میگه: خواهش میکنم
سرِ من رو بتراش
گردآوری و نگارش:
#رها_فلاحی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
Https://ww.iranketab.ir/profile/15689-akram-keshaee
https://fpoem.farhang.gov.ir/fa/poets/akramkeshaie
https://bahrain-m.blogfa.com/post/39
https://www.yjc.ir/fa/news/6056420
https://ketabak.org/content/13970
https://www.ibna.ir/news/186743
https://www.ketabrah.ir
https://nevisak.ir
و...
- ۰۴/۰۸/۲۴