خانم "شکوه قاسمنیا"، شاعر و نویسندهی ایرانی، زادهی ۱ تیر ماه ۱۳۳۴ خورشیدی، در تهران است.
شکوه قاسمنیا
خانم "شکوه قاسمنیا"، شاعر و نویسندهی ایرانی، زادهی ۱ تیر ماه ۱۳۳۴ خورشیدی، در تهران است.
ایشان بیشتر به دلیل اشعاری که برای کودکان نوشته، شناخته میشود. اشعار و آثار خاطرهانگیز او جوایز بسیاری را به دست آوردهاند.
ایشان در سال ۱۳۵۸ و پیش از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاهها، درسش را در مقطع لیسانس به پایان رساند. در همان سال، یک مهد کودک خصوصی به نام «مهد کودک عمه جون» در یکی از طبقات خانهی پدریاش تأسیس کرد. تعاملش با کودکان خیلی خوب بود، برای آموزش خلاقانهی کودکان از شعر و قصه استفاده میکرد و خودش هم هر از گاهی شعرهایی میسرود. به همین دلیل در کارش حسابی پیشرفت کرد.
شرکت کردن شکوه قاسم نیا در سمینار ادبیات کودک که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار کرده بود، او را با شاعران و نویسندگان ادبیات کودک مانند "مصطفی رحماندوست" آشنا کرد.
کمی پس از این آشنایی، شکوه قاسم نیا شروع به انتشار اشعارش در مجلهی «کیهان بچهها» کرد و کمی بعد نیز سردبیر بخش شعر همین نشریه شد. از همان زمان تا کنون آثار بسیاری از او منتشر شده و تعدادی از اشعارش در کتابهای درسی کودکان نیز چاپ شده است. شکوه قاسم نیا همکاری خوبی با نشریات خردسالان دارد و تابهحال سردبیر نشریاتی مانند کیهان بچهها، شاپرک، گلک و رشد کودک نیز بوده است. او همچنین با بازآفرینی افسانهها و داستانهای قدیمی مانند کتاب «هزار و یک شب» آثاری خواندنی برای کودکان و نوجوانان تألیف کرده است.
ایشان در زمان همکاری با مجلهی کیهان بچهها، با "احمد غلامی"، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی، آشنا شد. آنها در سال ۱۳۶۸ ازدواج کردند و دو فرزند دختر دارند.
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
◇ کتابشناسی:
از خانم قاسمنیا بیش از ۱۵۰ جلد کتاب مختلف چاپ و منتشر شده است، از جمله:
- مجموعه کتابهای خودم میخوانم: فارسیآموز برای کلاساولیها [اثری از شکوه قاسم نیا و عبدالرحمان صفارپور است. این مجموعهی 42جلدی برای روانخوانی کودکان کلاساولی تألیف شده است.]
- کتاب گلک چه مهربان است [داستانی زیبا دربارهی دختری به نام گلک است. او با پیراهن جدید زیبایش به کنار رودخانه میرود، اما صدای گریهای توجهش را جلب میکند.]
- هلی فسقلی در سرزمین غولها
- کلاغه به خنده افتاد
- قصههای شیرین هزار و یک شب
- کاش یکی قصهاش را میگفت [نخستین رمان خانم قاسمنیا که در سال ۱۳۹۶ منتشر شد]
و...
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
◇ جوایز و افتخارات:
- کتاب گلک چه مهربان است، کتاب برگزیدهی هشتمین دورهی کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
- کتاب هلی فسقلی در سرزمین غولها، در سال ۱۳۸۱ جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را دریافت کرد و دیپلم افتخار جشنوارهی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را نیز به دست آورد.
- کتاب «کلاغه به خنده افتاد» در یازدهمین جشنوارهی کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دیپلم افتخار در بخش داستان گرفت.
و...
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[شعر الو مامان]
الو مامان کجایی؟
تو راهی یا اداره؟
زودتر بیا، زودتر بیا
چون موقع ناهاره
این جا کنار سفره
منتظرت نشستم
هنوز غذا نخوردم
با اینکه گشنه هستم
زود بیا تا خودم را
برای تو لوس کنم
میخوام که قبل از غذا
صورتتو بوس کنم
(۲)
[شعر مثل انگشتر]
مثل یک انگشتره
نگین داره هزار تا
صبح که بشه، دوباره
گم میشه پشت ابرا
ماه سفید و زیبا
تو آسمون نشسته
به دور اون، یه عالم
ستاره حلقه بسته
(۳)
[قناری من]
تو دفترم میکشم
قناری قشنگی
میخوام که رنگش کنم
با یک مداد رنگی
اما قناری من
بال و پرش رو بسته
چون که مداد زردم
نوک نداره، شکسته
(۴)
[به خاطر خروسه]
خروسه اومد نگام کرد
نگاه به کفش پام کرد
کاکلشو تکون داد
قوقولی قوقو صدام کرد
کفشامو زود پوشیدم
تا مدرسه دویدم
به خاطر خروسه
من سر وقت رسیدم
(۵)
[خونهی شیرین]
این خونه رو کی ساخته؟
زنبور زیبا ساخته
گوشه به گوشه شو با
شیرهی گلها ساخته
چه خونهی قشنگی
به که چه قدر شیرینه
راستی که این، بهترین
خونهی رو زمینه
(۶)
[صبح تا حالا]
صبح تا حالا باباجون
ندیدمت من اصلا
هر کسی در میزنه
میگم بابامه حتما
مامان میگه تو رفتی
دنبال یک لقمه نون
من خودتو دوست دارم
نون نمیخوام بابا جون
(۷)
[دست کوچولو، پا کوچولو]
دست کوچولو، پا کوچولو
گریه نکن، بابات میآد
تا خونهی همسایهها
صدای گریههات میآد
گُشنه شدی؟ شیرت بدم
تشنه شدی؟ آبت بدم
خوابت میآد؟ لالا بکن
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق، در میزنن
این باباته، صداش میآد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش میآد
(۸)
[عکس خودم]
دیروز توی آینه
عکس خودم را دیدم
چه قدر شبیه من بود
به روی او خندیدم
عکس من از آینه
به من نگاهی انداخت
گمون کنم که او هم
عکس خودش را شناخت.
(۹)
[کفشهای خاله سوسکه]
کفشهای خاله سوسکه
به پاش یه کم تنگ شده
وقتی که اون راه میره
فکر میکنی میلنگه
خریده آقا موشه
سنجد نرم و تازه
پوستاشو کنده و زود
برده به یک مغازه
صاحب این مغازه
یک آقا پینهدوزه
با پوست نرم سنجد
کفشهای خوب میدوزه
برای خاله سوسکه
میدوزه کفش تازه
خدا کنه که باشه
به پای او اندازه
(۱۰)
[پاییز]
برگ خشخش میکند
باد هو هو میکند
برگهای زرد را
باد جارو میکند
میرسد از مدرسه
باز هم آواز زنگ
آمده از راه دور
فصل پاییز قشنگ
(۱۱)
[مثل آهو]
میدوم این سو
میدوم آن سو
از سر این جو
تا سر آن جو
میپرم پائین
میپرم بالا
میروم اینجا
میروم آنجا
هر کجا باشم
شاد شادم من
مثل آهویم
مثل بادم من
(۱۲)
[کلاغ پر]
نگاه کن به آنجا
بابام شده ستاره
از آسمان میکنه
به سوی من اشاره
کلاغ پر، گنجشک پر
ستارههای شب پر
با ابر پاره پاره
بابام شده همسفر
نگاه کن به آنجا
بابام شده کبوتر
پر زده از این هوا
به یک هوای بهتر
کلاغ پر، گنجشک پر
کبوتر از قفس پر
سایه به سر ندارم
رفته از اینجا پدر
نگاه کن به آنجا
به آن دور به آن دور
ببین که بابام شده
سوار قایق نور
کلاغ پر گنجشک پر
قایق نور و شب پر
از آسمان برایم
بوسه فرستاد پدر
نگاه کن به اینجا
این گل پرپر ماست
گریه نمیکنم من
بابام تو آسمونهاست
کلاغ پر گنجشک پر
غصهها از دلم پر
بابام رفته از اینجا
به یک هوای بهتر
(۱۳)
[حسنی بیدندون شده]
حسنی بیدندون شده
زار و پریشون شده
بیاحتیاطی کرده
حالا پشیمون شده
با دندوناش شکسته
بادوم سخت و پسته
مک زده به آب نبات
هی جویده شکلات
قندون رو خالی کرده
وای که چه کاری کرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شده یواش یواش
تا خونه همسایهها
میآد صدای گریههاش
گردآوری و نگارش:
#رها_فلاحی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
https://beyadebaba.blogfa.com/category/21
https://www.ketabrah.ir/author/60359
https://www.daneshchi.ir
و...