اشعار و نوشته‌های رها فلاحی

شعر و ادبیات

۶ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

۲۷
مرداد

کتاب "همه به مینی شک می‌کنند" (ماجراهای مینی ۵) از سری کتاب‌های ماجراهای مینی؛ نوشته‌ی خانم "کریستینه نوستلینگر" نویسنده‌ی آلمانی است.

 

همه به مینی شک می‌کنند

کتاب "همه به مینی شک می‌کنند" (ماجراهای مینی ۵) از سری کتاب‌های ماجراهای مینی؛ نوشته‌ی خانم "کریستینه نوستلینگر" نویسنده‌ی آلمانی است.

کریستینه نوستلینگر (Christine Nöstlinger) (زاده ۱۳ اکتبر ۱۹۳۶ - درگذشت ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸ ) نویسنده اتریشی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان و برنده جایزه هانس کریستیان آندرسن در سال (۱۹۸۴).
این نویسنده اتریشی با نگارش داستان‌هایی در مورد پسرکی به نام "فرانتس" همراه با صدایی جیک مانند و همه دیگر ویِژگی‌های او به شهرت دست یافت. کریستینه نوستلینگر در ۱۳ اکتبر ۱۹۳۶ در وین متولد شد و در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸ در همان شهر درگذشت. وی پس از تحصیل در رشته گرافیک در آکادمی هنر کاربردی وین به نگارش مطلب برای روزنامه‌ها، مجلات و رادیو پرداخت. او اولین کتاب کودکانه اش را در سال ۱۹۷۰ با عنوان «فریدریکه سرخ آتشین» (Die feuerrote Friederike) در انتشارات «یوگند و فولک» منتشر کرد که کار تصویرگری اش را خودش انجام داده بود. از آن زمان نوستلینگر هر سال به انتشار کتاب‌های مصور کودکان و نوجوانان توسط ناشران مختلف می‌پردازد. آخرین کتاب منتشر شده از این نویسنده که در تابستان ۲۰۱۱ به زیر چاپ رفت کتاب شعر «توجه، کودکان» است.
او با نگارش بیش از ۱۰۰ رمان و کتاب مصور از جمله موفق‌ترین نویسندگان آلمانی زبان عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان به شمار می‌رود که میلیون‌ها جلد از آثارش به فروش رسیده و به بیش از ۲۰ زبان نیز ترجمه شده است. بخشی از کتاب‌های این نویسنده دستمایه اقتباس ادبی قرار گرفته است.
نوستلینگر با سری داستان‌های فرانتس که مشتمل بر ۱۹ جلد است یا با کتاب‌هایی همچون «سوسک طلایی پرواز کرد» تاثیر عمیقی بر دوران کودکی چند نسل نهاد. آثار این نویسنده جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده که از جمله آنها می‌توان به جایزه ادبیات نوجوانان آلمان (۱۹۷۳)، "جایزه دولتی اتریش" برای ادبیات کودکان (۱۹۷۴)، جایزه کتاب کودک و نوجوان شهر وین، مدال هانس کریستیان آندرسن (۱۹۸۴)، جایزه یادبود آسترید لیندگرن (۲۰۰۳)، جایزه کتاب اقتصادی وین (۲۰۱۰) و جایزه افتخاری بین‌المللی کتاب «کورنی» در مونیخ برای مجموع آثار ادبی اش (۲۰۱۱) اشاره کرد.
همچنین نوستلینگر نشان افتخاری خدمت به جمهوری اتریش را در سال ۲۰۱۱ از "کلاودیا اشمیت" دریافت نمود.

این کتاب را انتشارات محراب قلم، برای کودک و نوجوان، در ۶۴ صفحه چاپ و منتشر کرده است.
لازم به ذکر است، انتشارات پیک ادبیات نیز این کتاب را با ترجمه‌ی خانم "آزاده نیازاده"، در ۶۶ صفحه چاپ و منتشر کرده است.
مترجم این کتاب خانم "گیتا رسولی" است.
خانم "گیتا رسولی" نویسنده و مترجم ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۱ خورشیدی، در مشهد است. او کارشناس رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی و فارغ‌التحصیل مؤسسه‌ی گوته آلمان است. ایشان فعالیت خود را در زمینه‌ی ترجمه‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان از سال ۱۳۸۵ آغاز کرد. او همچنین عضو گروه (داستان-ترجمه) شورای کتاب کودک می‌باشد.

ویراستار کتاب آقای پژمان واسعی، و گرافیست آن آقای کیانوش غریب‌پور است.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

کتاب مصور "همه به مینی شک می‌کنند"، دارای داستانی است، که به زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ج) نگاشته شده است.

در این داستان همه‌ی پسرهای مدرسه برچسب فوتبالیست‌ها را جمع می‌کنند، و آن‌ها را توی آلبوم فوتبال‌شان می‌چسبانند.
"موریتس" برادر "مینی" همه‌ی پول توجیبی‌هایش را کورن فلکس (برشتوک) می‌خرد، به امید جمع‌آوری برچسب‌های فوتبالی و جعبه‌اش را باز می‌کند، برچسب فوتبالی‌اش را بر می‌دارد و جعبه را کامل و دست نخورده توی سطل آشغال می‌اندازد.
"موریتس" یک بدشانسی بزرگ آورده است، او از همه‌ی جعبه‌های برشتوک عکس «هانزی هوبر» که بازیکن مشهوری هم نیست را در می‌آورد.
یک روز "یو"، همکلاسی برادر "مینی"، آلبوم ارزشمند برچسب‌های فوتبالی‌اش را گم کرده است. "مینی" آلبوم را در کشوی برادرش می‌بیند و تصمیم می‌گیرد بی‌سر و صدا آن را به صاحبش برگرداند.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

◇ از متن کتاب:
(۱)
مینی و ماکس همیشه با هم به مدرسه می‌روند. خانه‌ی ماکسی درست سرکوچه است. بیش‌تر اوقات او جلوی ساختمانشان منتظر می‌ماند تا مینی از خانه بیرون بیاید.
وقتی مینی و ماکس دو روز بعد از تعطیلات عید پاک به مدرسه رفتند، آلکس هیجان‌زده به آن‌ها گفت: دیروز یک نفر آلبوم فوتبال یو را دزدیده! وقتی به خانه رفته، آلبوم توی کوله پشتی‌اش نبوده!
الویرا گفت: دخترها این جور چیزها را نمی‌دزدند. کار یکی از پسرهای کلاسش بوده!
میشل گفت: شاید هم کار کس دیگری بوده. زنگ سوم کلاس چهارمی‌ها توی سالن ورزش بودند. آن وقت یکی وارد کلاس خالی شده و از توی کوله پشتی آن را برداشته.
توی زنگ تفریح بزرگ، یو کلاس به کلاس رفت و برگه‌ای را که کپی کرده بود، روی میز معلم‌ها گذاشت. روی برگه با خط خوب نوشته بود:
دزد عزیز، آلبوم من برایم خیلی باارزش است. لطفاً آن را به من برگردان. آن را با پست برایم بفرست. این‌طوری شناخته نمی‌شوی. آدرس من: خیابان لرشن 4/5 با تشکر فراوان یوهاسلینگر

(۲)
ماکسی جلوی ساختمان نبود. او کنار خیابان توی صف نانوایی ایستاده بود و انتظار می‌کشید نوبتش شود. می‌خواست یک شیرینی دارچینی و یک دونات برای مینی بخرد، چون مینی شیرینی دارچینی و دونات را خیلی خیلی دوست داشت.

(۳)
موریتس تابلویی به در اتاقش زده و رویش نوشته:
بدون اجازه وارد نشوید!
مامان و بابا اصلأ به آن تابلو اهمیت نمی‌دهند، بدون این‌که بپرسند اجازه دارند یا نه، وارد اتاق می‌شوند. آن‌ها حتی در هم نمی‌زنند.

(۴)
مینی پتو را تا گردنش بالا کشید و چشم‌هایش را بست و فکر کرد:
موریتس با من مهربان است...
هیچ‌کس فکر نمی‌کند که من دزدم...
یو دوست من است...
پنج تا بچه‌ی فقیر هر کردام یک ماشین مسابقه گیرشان می‌آید...
و آهسته گفت: "واقعأ روز خوبی بود!"
و بعد خوابش برد.
 

گردآودی و نگارش:
#رها_فلاحی

 

  • رها فلاحی
۲۶
مرداد

کتاب "مامانی روی درخت سیب" [Die Omama im Apfelbaum]، نوشته‌ی خانم "میرا لوبه" است.

 

مامانی روی درخت سیب

کتاب "مامانی روی درخت سیب" [Die Omama im Apfelbaum]، نوشته‌ی خانم "میرا لوبه" است.
"میرا لوبه" زاده‌ی ۱۷ سپتامبر ۱۹۱۳ میلادی، در هیلده میرجام روزنتال؛ و درگذشته‌ی ۶ فوریه ۱۹۹۵ میلادی،  در گورلیتز، سیلسیا وین اتریش بود، که بیش از ۱۰۰ کتاب کودک نوشته است.
برخی از کتاب‌های وی به انگلیسی و زبان‌های دیگر ترجمه شده است، مانند Es ging ein Schneemann durch das Land که به انگلیسی آدم برفی که برای پیاده‌روی رفت به انگلیسی تبدیل شد. مجموعه تلویزیونی جزیره کودکان (۱۹۸۴) بر اساس یکی از رمان‌های او ساخته شده است.
تصویرگر این کتاب "زوزی وایگل" و مترجم‌اش آقای "آرمین فاضل‌زاد" است.
انتشارات پیدایش این کتاب را در ۱۶۸ صفحه، برای گروه سنی ج (۹ تا ۱۲ سال) چاپ و منتشر کرده است.
 

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
 

کتاب "مامانی روی درخت سیب"، رمانی خواندنی و جذاب، که داستان پسری به نام "اندی" است. "اندی" غمگین است. چون حتی یک مامان‌بزرگ هم ندارد؛ اما ناگهان دو تا مامان‌بزرگ پیدا می‌کند. یکی از آنها مخفیگاهش را روی درخت سیب پیدا می‌کند؛ یک ماشین آبی آسمانی دارد و سوار یک ببر می‌شود و تا هندوستان سفر می‌کند. مامان‌بزرگ دوم هم همیشه از اندی مراقبت می‌کند.
این مجموعه علاوه بر سرگرم کردن کودک، او را با شخصیت‌های، خوی‌ها و وضعیت‌های متفاوت و متنوعی آشنا می‌کند.
وقتی همکلاسی‌های اندی در مورد مادربزرگ‌هایشان صحبت می‌کنند، اندی غصه می‌خورد. دوستان اندی یک یا دو تا مادربزرگ دارند اما اندی حتی یک مادربزرگ هم ندارد.
وقتی اندی روی درخت سیب نشسته و به این موضوع فکر می‌کند، ناگهان مادربزرگش را همان‌جا می‌بیند، روی درخت سیب. مادربزرگ اندی پر انرژی، بازیگوش و پولدار است.‌ او یک ماشین آبی آسمانی دارد و  همراه اندی به شهر بازی و مسافرت می‌رود. اندی با مادربزرگ روی درخت سیب اوقات خوشی را سپری می‌کند.
اندی با پیرزن مهربانی آشنا می‌شود که به تازگی همسایه آن ها می‌شود. او تنها زندگی می‌کند و نوه‌هایش در کانادا هستند. اندی به او در اسباب کشی کمک می‌کند و پیرزن قول می‌دهد برای تشکر از او کیک آلویی بپزد.‌
آیا اندی باز هم مادربزرگش را روی شاخه درخت سیب می‌بیند و با او به سفر خواهد رفت؟ در روزهای بارانی که نمی‌تواند روی درخت سیب برود، چه کار می‌کند؟ آیا مادربزرگ روی درخت سیب به کمک اندی احتیاج دارد یا پیرزن مهربان؟

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

◇ گزیده‌ای از کتاب:
(۱)
بچه‌های کوچک همه یک مامان‌بزرگ داشتند، بعضی‌ها حتی دو تا، فقط اندی مامان‌بزرگ نداشت و برای همین هم خیلی ناراحت بود.
بعضی وقت‌ها صبح زود یاد این موضوع می‌افتاد، مثل امروز.
در راه مدرسه دوستش گِرهارد را دید که چند خانه آن طرف تر زندگی می‌کرد. اندی از او پرسید: «امروز بعد از ظهر می‌آی بازی کنیم؟ بریم روی درخت سیب چادر بزنیم؟»
گرهارد گفت: «امروز بعدازظهر نمی‌تونم. می‌رم پیش مامانیم چرخ و فلک بازی.»
چیزی توی دل اندی درد گرفت. در ذهنش گرهارد را دید که روی اسبی نشسته و اسب با آهنگی بالا و پایین می‌پرد و دور خودش می‌چرخد. و مامانی گرهارد هم آنجا ایستاده و هر بار که گرهارد از جلوش رد می‌شود، برایش دست تکان می‌دهد.
اسم دوست دوم اندی روبِرت بود. توی مدرسه کنار هم روی یک نیمکت می‌نشستند. زنگ تفریح اندی نان و کره‌‌اش را با نان و مربای روبرت عوض کرد.
ـ می‌آی امروز بعدازظهر با هم بازی کنیم؟ می‌تونیم بالای درخت سیب…

(۲)
روز بعد باز هم باران می‌بارید. واقعأ کلافه کننده بود.
مادر گفت: "چه خوب! یه یک‌شنبه‌ی بارونی! حالا می‌تونیم با آرامش خونه بمونیم و استراحت کنیم."

(۳)
اندی کلی کار داشت. به‌جز کار کاپیتانی، بقیه‌ی کارها با او بود، پادوی کشتی، ملوان، سکاندار و آشپز. یعنی او به جای تمام تیم ملوانی بود.

(۴)
مامانی مثل یک ملکه روی اسب سفید نشسته بود - چون سنش دیگر به شاهزاده خانوم‌ها نمی‌خورد.
 

گردآوری و نگارش:
#رها_فلاحی

  • رها فلاحی
۲۵
مرداد

پنیر پرنده

کتاب "پنیر پرنده" جلد دوم مجموعه‌ی "ماجراهای ژان و ژان و…ژان!"، نوشته ژان-فیلیپ آرو وینیو، دومین جلد از مجموعه "خانواده باحال" است. 

 

پنیر پرنده

کتاب "پنیر پرنده" جلد دوم مجموعه‌ی "ماجراهای ژان و ژان و…ژان!"، نوشته ژان-فیلیپ آرو وینیو، دومین جلد از مجموعه "خانواده باحال" است. این کتاب، داستانی طنزآمیز و واقع‌گرا درباره ماجراهای یک خانواده پرجمعیت است که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. 

ژان فیلیپ آروو-وینیو (زاده ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۸ میلادی) یک رمان‌نویس فرانسوی است. او به مجموعه Enquête au collège و Une famille aux خرده داستانهای Oignons معروف است. او در میان شش پسر در خانواده فرزند دوم بود. وی در حالی که فعالیت خود را به عنوان معلم در سال ۱۹۸۹ آغاز کرد، اولین بار جایزه رومی را برای Le Rideau de Nuit دریافت کرد.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

داستان این کتاب، ادامه‌ی ماجراهای خنده‌دار و پر رویداد خانواده‌ای است، که با پنج پسر دردسرساز دارد و با اتفاقات روزمره خود، لحظات شادی را برای خواننده رقم می‌زنند. 

وقتی شش تا برادر باشید و اسم همه‌تان هم «ژان» باشد، عمراً یک لحظه حوصله‌تان سر برود. لیست کارهای امسال تابستان خانواده‌ی ما از این قرار است: اسباب‌کشی، تعطیلات پیش بابابزرگ ژان، یک ماهی فسقلی به اسم شیاف، یک لشکر پسردایی با گوش‌های آینه بغلی...
تازه! حواستان باشد، یک پنیر پرنده‌ی اسرارآمیز و یک بابا و مامان مقرراتی هم هستند. حالا ببینید توی خانه‌ی ژان‌ها چه بلبشویی که راه نمی‌افتد!

مترجم این کتاب خانم "مریم ایروانی" است و نشر هوپا آن را چاپ و منتشر کرده است. ضمنن چند انتشارات دیگر در ایران این کتاب را منتشر کرده‌اند.

خانم "مریم ایروانی"، در هفدهم اسفند سال ۱۳۶۹ خورشیدی، در اصفهان به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۸۸ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه اصفهان آغاز کرد و پس از اخذ لیسانس، در سال ۱۳۹۲ در رشته‌ی آموزش زبان فرانسه در دانشگاه تربیت مدرس تهران پذیرفته شد.

او همزمان با تحصیلات به تدریس زبان فرانسه مشغول شد و از سال ۱۳۹۲ به طور جدی ترجمه‌ی کتاب را شروع کرد. ورود او به دنیای ترجمه با مجموعه آثاری از ژان-فیلیپ آرو-وینیود همراه بود که از آن بین می‌توان به «کتابی که من قهرمانش نیستم» و «مدرسه‌ی اشباح» اشاره کرد. پس از این تجربه، مریم ایروانی به ترجمه‌ی داستان‌های کودک و نوجوان علاقه نشان داد.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

◇ از متن کتاب:
(۱)
خیلی دلم می‌خواست که مثل بهترین دوستم، فرانسوا آرشامپو، تک‌پسر بودم. خانه‌شان آن‌‌قدر بزرگ است که برای رفتن به حمام مجبور است سوار دوچرخه بشود؛ البته این چیزی است که خودش می‌گوید... ازآنجاکه پدرش مأمور مخفی است، فرانسوا آرشامپو هیچ‌کس را پنجشنبه‌ها برای بازی‌کردن به خانه‌اش دعوت نمی‌کند. ژان‌ـ‌آ می‌گوید که او دروغگوست، اما من حرف فرانسوا را باور می‌کنم.

(۲)
نیل آرمسترانگ فضانورد اولین انسانی بود که روی کره‌ی ماه رفته بود.
بابا، که در موقعیت‌های مهم خوب می‌تواند سخنرانی کند، گفت: 《بچه‌ها، این قدم کوچکی برای بشر بود، اما قدم بزرگی برای بشریت.》

(۳)
کتک زدن یک بچه همیشه نشان دهنده‌ی شکست والدین است.

(۴)
به نظرم آدم همیشه حرف بهترین دوستش را باید باور کند وگرنه دیگر خودش بهترین دوست دوستش نیست.
 

گردآوری و نگارش:
#رها_فلاحی
 

https://t.me/rahafallahi

  • رها فلاحی
۰۶
مرداد

حوض کاشی

کتاب "حوض کاشی"، نوشته‌ی استاد "محمد میرکیانی"، توسط انتشارات پیام آزادی، در ۱۰۴ صفحه چاپ و منتشر شده است.

 

 

حوض کاشی

کتاب "حوض کاشی"، نوشته‌ی استاد "محمد میرکیانی"، توسط انتشارات پیام آزادی، در ۱۰۴ صفحه چاپ و منتشر شده است.

استاد "محمد میرکیانی"، نویسنده‌، منتقد و پژوهشگر کودک و نوجوان در سال ۱۳۳۷ خورشیدی، در شهر تهران به دنیا آمد.
او حدود ۲۰۰ نمایشنامه‌ی کوتاه و بلند برای کودکان نوشته و یا تنظیم کرده است.
آثار منتشر شده او بیش از ۶۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان است.

کتاب "حوض کاشی"، جلد دوم از مجموعه طنز و جذاب "حکایت‌های کمال" است. این مجموعه پرطرفدار تا کنون ۱۷ بار تجدید چاپ شده و سریالی نیز بر اساس آن ساخته شده است.
این مجموعه ۵ جلدی که ۱۵۰ حکایت دارد با تصویرگری "حسین صلواتیان" منتشر شده است. حکایت‌های این مجموعه همه‌گی مربوط به تهران دهه‌س ۴۰ هست و میرکیانی به گفته‌ی خودش ۹۹ درصد آنها را با الهام از خاطرات دوران نوجوانی‌اش نوشته است.

این مجموعه جذاب نوجوانان را با سبک زندگی دهه‌های گذشته آشنا می‌کند و یادآور خاطرات روزهای کودکی و نوجوانی پدر و مادرهای آنها است. «سماور زغالی»، «حوض کاشی»، «چراغ عروسی»، «شهر فرنگی» و «عکس فوری» نام کتاب‌های این مجموعه‌اند.   

در مقدمه این مجموعه ذکر شده: «کمال که حکایت‌هایش را می‌خوانید یک آدم معمولی است. قهرمان نیست. هیچ کار باور نکردنی‌ای نکرده. کودکی‌اش را مثل بیشتر شما گذرانده است. حالا کار‌ها و زندگی کودکی او پیش روی شماست. حرف‌هایی که از زبان کمال می‌شنوید، یک کتابچه تاریخ است. تاریخچه زندگی چندین سال گذشته بچه‌ها و مردمان کشورمان. کمال برای شما از چیز‌هایی می‌گوید که یا امروزه دیگر وجود ندارد، یا خیلی کم وجود دارد. حکایت‌های او قصه قصه نیست؛ همانطور که خاطره خاطره هم نیست؛ بلکه چیزی بین این‌هاست. حکایت‌های کمال، اتفاق‌های ساده زندگی است...»

بله… کمال که حکایت‌هایش را می‌خوانید، یک آدم معمولی است. قهرمان نیست. هیج کار باور نکردنی‌لی نکرده.
او کودکی‌اش را مثل بیشتر شما گذرانده؛ به مدرسه رفته، سرما خورده، خجالت کشیده، کفش و لباس خریده، دل درد گرفته، با بچه‌ها بازی کرده، توی کوچه و خیابان گم شده، موهای سرش بلند شده، پیراهننش کوتاه شد و…

حالا کارها و زندگی کودکی او، پیش روی شماست.
حرف‌هایی را که از زبان کمال می‌شنوید، یک کتابچه‌ی تاریخ است؛ تاریخچه‌ی زندگی چندین سال گذشته‌ی بچه‌ها و مردمان کشورمان.

داستان‌ها در فضای اتفاقات خانوادگی و در عین جذابیت آموزنده هستند و متن روانی دارن در حال و هوای تهران قدیم و روایت یک پسر نوجوان می‌گذرد.

داستان‌ها کتاب پر کشش‌اند، یعنی هر کدام یک، به ماجرای مجزایی پرداخته و جزییات کافی را تعریف می‌کنند.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

◇ فهرست مطالب کتاب:
- کمال را می‌شناسید؟
۱- حوض کاشی
۲- موهای آلمانی
۳- عمو فرفره‌ای
۴- چرخ‌دستی عزیز خان
۵- تلمبه سر حوض
۶- روزنامه‌های عجیب
۷- ظرف‌های مسی
۸- هاون سنگی
۹- دستمال ابریشمی
۱۰- عنتریها
۱۱- عدسی فروش
۱۲- دوک
۱۳- کرسی
۱۴- گلاب شکر
۱۵- در کرکره‌ای
۱۶- لیموناکس
۱۷- پلومرغ شب عید

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

◇ بخش‌هایی از کتاب:
(۱)
عمو فرفره‌ای هر وقت به محله‌ی ما می‌آمد از دور صدا می‌زد: فرفره‌ای... فرفره‌ای...
بچه‌ها با شنیدن صدای او دورش جمع می‌شدند. او هم طبقش را از روی سرش زمین می‌گذاشت و با صبر و حوصله، چیزهایی را که بچه‌ها می‌خواستند به آن‌ها می‌داد.

(۲)
پس معلوم است که نمی‌دانی دستمال ابریشمی چه فرقی با دستمال‌های دیگر دارد. دستمال ابریشمی، یک دستمال همه‌کاره است. مردها از این دستمال چند جور کار می‌کشند.

(۳)
عدسی فروش چکمه‌ی بلندی به پا کرده بود و چند تا لباس روی هم پوشیده بود. روی سرش هم کلاه پشمی گذاشته بود، و با شال‌گردن، نصف گردی صورتش را پوشانده بود. حرف که می‌زد از زیر شال گردنش بخار بیرون می‌آمد.

 

گردآوری و نگارش:
#رها_فلاحی

  • رها فلاحی
۰۵
مرداد

لشکر مورچه‌ها


یکی بود یکی نبود
سیزده بدر بود. یک روز خوب بهاری، که آفتاب از آسمان می‌تابید و هوای دلپزیری داشت، همراه خانواده برای گردش به دشتی نزدیک شهر رفته بودیم.
دشت پوشیده از چمن و گل و سبزه بود. گل‌های بابونه و شیپوری، سبزه شده در میان چمن‌ها، زیبایی دشت را بیشتر کرده بود.
وقتی به جایی که بابا مشخص کرده بود، رسیدیم، مامان و خواهرم سفره‌ی صبخانه را روی چمن‌های سبز و تازه پهن کردند. 
صبحانه، نان بربری تازه و پنیر و خیار و گوجه، بود و به همراه صبحانه میوه هم خوردیم. 
بعد از تمام شدن صبحانه، به پیشنهاد "رهام" داداشم، رفتیم وسطی بازی کنیم. همگی سرگرم بازی بودیم. سفره و خوراکی‌ها هم همان طور روی چمن‌ها پهن بود.
وقتی بازی تمام شد و رفتیم که کنار سفره بنشینیم و چای بخوریم، با صحنه‌ای عجیب مواجه شدیم.
لشکری از مورچه‌ها به سفره حمله کرده بودند و داشتند از خوراکی‌های سفره می‌بردند. آنها در یک صف طولانی، پشت سر هم به طرف لانه‌یشان می‌رفتند.
با دیدن آن صحنه‌ همگی زدیم زیر خنده و به تماشا ایستادیم تا مورچه‌ها همه‌ی خوراکی ها را با خود ببرند...

 

#رها_فلاحی

 

 

  • رها فلاحی
۰۲
مرداد

ماهنامه ادبی رها منتشر شد


جدیدترین شماره‌ی ماهنامه‌ی ادبی، هنری و فرهنگی رها، با بررسی پرونده‌ی ادبی استاد "حیاتقلی فرخ‌منش"، شاعر و هنرمند خوزستانی، منتشر و در دسترس عموم قرار گرفت.

شماره‌ی چهارم از دوره‌ی جدید، انتشار ماهنامه‌ی ادبی رها، در ۱۳۷ صفحه، با سردبیری "زانا کوردستانی"، منتشر شد.

ماهنامه‌ی ادبی رها، با رویکرد انتشار آثار ادبی و هنری و فرهنگی، هنرمندان ایران و جهان در سه بخش ثابت شعر ایران، پرونده‌ی ادبی و شعر جهان و بخش‌های متغییر اخبار، نقد، داستان و بخش کتاب، فیلم و... هر ماه به صورت برخط و رایگان منتشر می‌شود.

در بخش شعر ایران این شماره، شعرهایی از: آرش پورعلیزاده، امید صباغ‌نو، جعفر درویشیان، رحیم عبدوس، اشکان پناهی، آتفه چهارمحالیان، رضا باب‌المراد، سولماز نصرآبادی، نوشین نوری، شهناز صمدی، شاهد سنقری، نصرت‌الله مسعودی، گویا فیروزکوهی، هستی جعفری، حمیدرضا شکارسری، مریم گمار، اکبر اکسیر، منوچهر آتشی، ماشااله عبدالمالکی، سهراب شهیدثالث، حیاتقلی فرخ‌منش، مهدی ناصری، منصور دولتی، نسترن خزائی، امین نبهان‌آبادی خسرجی، مهدی رضازاده، سیامک بهرام‌پرور، طاهره خنیا، ایمان آرمان‌فر، مهدی اخوان لنگرودی، رویا الفتی، منصور خورشیدی، رها فلاحی، لیلا طیبی، سیروس نوذری، زبیده حسینی، سپیده رشنو، افسانه واقعی، فخرالدین احمدی سوادکوهی، کوروش کرمپور، شهرام شیدایی، و زانا کوردستانی را می‌خوانیم.

در بخش شعر جهان نیز، شعرهایی از: ایلهان سامی چومک، خایمه سابینس، غسان کنفانی، دلسوز محمد، ازرا پاوند، جمال ثریا، الماس مصطفی، بوریس پاسترناگ، خوزه آنخل بالنته، یانیس ریتسوس، پری خیلانی، حنا عثمانی، اکتای رفعت، برایتن برایتن باخ، سعدی یوسف و شاذیه عشرتی گنجانده شده است.


لینک دانلود مستقیم:
https://uupload.ir/view/ماهنامه_رها_شماره_۴_تیر_ماه_۱۴۰۴_we1x.pdf/


و یا:

<a href="https://uupload.ir/view/ماهنامه_رها_شماره_۴_تیر_ماه_۱۴۰۴_we1x.pdf/" target="_blank"><img src="https://s6.uupload.ir/css/images/udl6.png" border="0" alt="دانلود فایل با لینک مستقیم" /></a>


#شبکه_خبری_رهانیوز
#رها_نیوز

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄


https://newsnetworkraha.blogfa.com
https://t.me/newsnetworkraha

  • رها فلاحی