اشعار و نوشته‌های رها فلاحی

شعر و ادبیات
۱۵
شهریور

کتاب اژدهاها

کتاب "اژدهاها" (Dragons Love Tacos) نوشته‌ی آقای "آدام روبین" با ترجمه‌ی خانم "عطیه الحسینی" است.

 

  • رها فلاحی
۰۵
شهریور

کتاب آدم کوچولوی جدید

نویسنده و تصویرگر کتاب "آدم کوچولوی جدید" آقای "لورن چایلد" است.
آقای "لورن چایلد" زاده‌ی ۲۹ نوامبر ۱۹۶۵ میلادی، در هلن چایلد؛ انگلستان است. وی موفق به کسب مدال سالانه‌ی "کیت گرینوی" از انجمن کتابخانه‌ها برای "برجسته‌ترین تصویر در یک کتاب برای کودکان" شده است.
مترجم این کتاب ۳۲ صفحه‌ای، که "انتشارات کتاب‌های زعفرانی"، آن را منتشر کرده، خانم "محبوبه نجف‌خانی" است.
داستان کتاب درباره‌ی پسرکی به نام "اِلمور" است. او تنها بچه‌ی خانواده است. اتاقی برای خودش دارد و یک‌ عالمه اسباب‌بازی و خرت و پرت. 
بابا و مامان اِلمور فکر می‌کردند، پسرشان بانمک‌ترین، باهوش‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین بچه‌ای است که در عمرشان دیده‌اند. اِلمور هم خوشش می‌آمد که بابا و مامانش این‌طور فکر می‌کردند. تا این‌که یک روز همه چیز عوض شد.
یک روز آدم کوچولویی به خانه‌شان می‌آید؛ برادر کوچک اِلمور که با آمدنش همه‌ چیز را عوض می‌کند. 
اسم برادرش "آلبرت" است. او هر چیزی را که مال اِلمور است، دست می‌زند، بر می‌دارد و یا خراب می‌کند. حتا سر جای اِلمور دراز می‌کشد و می‌خوابد و از همه بدتر هرکاری یا هر حرفی که اِلمور انجام می‌دهد، را تکرار و تقلید می‌کند. 
تازه از همه‌ی اینها گذشته، آلبرت که بزرگ می‌شود، برایش تختخوابی را در اتاق اِلمور جای می‌دهند.
اِلمور واقعن کلافه و خسته شده از دست آلبرت، تا اینکه یک شب که اِلمور ناراحت و غصه‌دار است، آلبرت به سراغش می‌رود و او را بغل می‌کند و آرامش می‌کند. بعد از آن اِلمور پی می‌برد که برادرش چه نعمت بزرگی‌ست که نصیبش شده است.

#رها_فلاحی 

  • رها فلاحی
۳۱
مرداد

کتاب پوپک مرغ کنجکاو

کتاب "پوپک مرغ کنجکاو"، با نویسندگی و تصویرگری خانم "آنا واکر" (Anna Walker) نویسنده‌ی استرالیایی و ترجمه‌ی "شهرداد میرزایی" است.
این کتاب نخستین بار در سال ۱۴۰۲ در ۴۰ صفحه توسط انتشارات دیبایه، در ایران منتشر شد.

داستان کتاب درباره‌ی مرغی به نام "پوپک" است. "پوپک" در خانه‌ای زندگی آرام و بی‌دردسری دارد. او هر روز صبحانه‌اش را که می‌خورد، در حیاط خانه‌اش بازی می‌کند، اما در روزی از روزها، تندبادی شدید، "پوپک" را به هوا بلند می‌کند، و از لانه‌اش به داخل شهر، جایی ناآشنا می‌برد.

پوپک در شهر به گردش در می‌آید و آنجا را تماشا می‌کند، در شهر کلی جست‌وخیز کرد، چرخید، خیلی چیزها را مزه‌مزه کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد. او شاد است و همه چیز به‌ نظرش عالی است. اما وقتی به خود می‌آید، می‌بیند که گم شده و راه خانه را بلد نیست.

ابتدا او دنبال گل آفتابگردانی راه می‌افتد، شبیه گلی که در خانه‌ی خودش است. آفتابگردان همراه با زنی که او را در دست داشت، سوار قطار می‌شود و هنگام پیاده شدن، پوپک گم‌اش می‌کند. به یکباره چشمش به کبوترها می‌افتد، کبوترهایی که هر روز در حیاط خانه‌اش می‌نشستند. بلاخره راه خانه‌اش را به کمک کبوترها پیدا می‌کند، و با آنها دوست می‌شود و پس از آن هرازگاهی به همراه کبوترها دست به ماجراجویی می‌زند و به شهر می‌رود.

◇ بخشی از کتاب پوپک:
《پوپک دلش برای لانه‌اش تنگ شد. سعی کرد راه لانه‌اش را پیدا کند، اما مردم زبان او را نمی‌فهمیدند. در آن شلوغی، پوپک گل آفتاب‌گردانی را دید شبیه همانی که در حیاط خانه‌اش بود. پوپک دنبال آفتابگردان راه افتاد. آفتاب‌گردان نشست. پوپک هم نشست. او نشسته بود. اما و...》 


#رها_فلاحی 

  • رها فلاحی
۲۹
مرداد

کتاب پسر دودی و غول نوشابه‌ای

کتاب "پسر دودی و غول نوشابه‌ای" نوشته‌ی آقای "علی باباجانی" نویسنده‌ی ایرانی است.
آقای باباجانی، زاده‌ی نخستین روز سال ۱۳۵۲ خورشیدی، در وفس اراک است. ایشان کارشناسی ارشد ادبیات فارسی خوانده و نویسنده، شاعر، پژوهشگر، مدرس، و منتقد است. 
ایشان سردبیر مجله‌ی سنجاقک، کارشناس ادبی مجله‌ی روزهای زندگی بچه‌ها و عضو شورای شعر رشد نوآموز است.
کتاب "پسر دودی و غول نوشابه‌ای" در ۳۶ صفحه و قطع خشتی، با تصویرگری خانم "حمیده خسرویان"، توسط انتشارات نردبان چاپ و منتشر شده است.
داستان جالب و آموزنده‌ی این کتاب که تصاویر زیبایی هم دارد، درباره‌ی پسر بچه‌ای است، که غول نوشابه‌ای آرزوهایش را برآورده می‌کند.
اما او بجای آرزوهای خوب، با آرزوهای بدش باعث می‌شود که آسیب‌های جدی و خطرناکی به محیط زیست وارد شود.

در این کتاب می‌خوانیم که: 
《 پسر دودی، بطری نوشابه را تکان داد، بعد در آن را باز کرد. ناگهان از بطری نوشابه دود بیرون آمد. دود خاکستری دور و بر پسر را گرفت و بعد تبدیل به یک غول بزرگ شد. غول دست روی سینه‌اش گذاشت و گفت: “من غول آرزوهای تو هستم. هر آرزویی که داری بگو!” 》...


#رها_فلاحی

  • رها فلاحی
۲۲
مرداد

کتاب پادشاه و ابرباف

 

  • رها فلاحی
۱۹
مرداد

کتاب زیباترین سرزمین دنیا


کتاب "زیباترین سرزمین دنیا"، نوشته‌ی خانم "زهرا عبدی"  است، که با تصویرگری خانم "سمانه یاری" توسط مؤسسه‌ی انتشاراتی دارالحدیث، چاپ و منتشر شده است.

این کتاب شامل سه داستان ویژه‌ی کودکان و نوجوانان می‌باشد، که شخصیت‌های آن را حیوانات تشکیل می‌دهند و در فضای طبیعت روایت می‌شود.

در این داستان‌ها به صبر، کمک به دیگران و تلاش برای رسیدن به هدف و... پرداخته شده است. 

 
#رها_فلاحی

  • رها فلاحی
۱۵
مرداد

کتاب دخترک با همه‌ی پرنده‌‌ها دوست بود


کتاب "دخترک با همه‌ی پرنده‌‌ها دوست بود"، نوشته‌ی خانم "زهره پریرخ" نویسنده‌ی مشهدی، است که توسط "انتشارات توت" در ۲۴ صفحه، چاپ و منتشر شده است.
خانم "گلرخ محتاج‌الفضل" زحمت کشیدن نقاشی‌های این کتاب خواندنی را کشیده است.


◇ داستان کوتاه:
پروانه‌های رنگارنگ در هوا می‌چرخیدند. تعدادی پرنده هم روی شاخه‌های درخت نشسته بودند. حلزونی از شاخه‌ی درخت بالا می‌رفت و همه ساکت بودند و به صدای زیبای نی گوش می‌‌دادند که دخترک برای آن‌ها می‌نواخت. 
دخترک با همه‌ی غازها و اردک‌ها و… دوست بود. روزها غازها را به چرا می‌برد. آن‌ها تا کنار دریاچه می‌رفتند. غازها که به آب می‌زدند، دخترک کنار دریاچه سبزی وحشی جمع می‌کرد یا که برای اردک‌ها دانه می‌ریخت.
تا اینکه یک روز سروکله‌ی روباهی تر و فرز پیدا شد. روباه از بین بوته‌ها بیرون پرید و یکی از اردک‌ها رو برد، دخترک اردک را از روباه گرفت و روباه فرار کرد. روز بعد دوباره، غازی برد، باز دخترک آن را از روباه گرفت. این‌بار روباه چند دانه از تخم‌مرغ‌ها رو برد. دخترک باز آن‌ها را از روباه پس گرفت. روباه این بار نرفت و از دخترک فرار نکرد و گفت: پس من اگر شکار نکنم چطوری شکم خودم را سیر کنم؟!
و روباه با ناراحتی از دخترک دور شد، در همین حال دخترک متوجه شد که یک شکارچی به جنگل آمده و کمین کرده و می‌خواهد روباه را شکار کند.
دخترک سعی کرد که روباه را نجات بدهد. چون او نه تنها پرنده‌ها را بلکه همه‌ی حیوانات را دوست داشت.
و دخترک موفق می‌شود که روباه را از شکار شدن نجات بدهد و شکارچی از جنگل فرار کند.


#رها_فلاحی

  • رها فلاحی
۰۷
مرداد

کتاب قایم موشک فیلی

 

کتاب "قایم موشک فیلی" نوشته‌ی خانم "سوسن طاقدیس" نویسنده‌ی شیرازی است، که توسط انتشارات نیستان در ۱۲ صفحه چاپ و منتشر شده است.
خانم طاقدیس چند سالی‌ست که فوت شده است، اما با خواندن کتاب‌ها و داستان‌هایش یاد و خاطره‌اش همیشه زنده خواهد بود. 
تا یادم نرفته بگم که آقای "علی مفاخری" نقاشی‌های زیبای این کنتاب را کشیده است.


◇ داستان کتاب:
پیلی پیلی فیلی که اکنون فیل بزرگی شده است، از دوست‌هایش می‌خواهد که با همدیگر قایم‌موشک بازی‌ کنند.
سوسی سنجاب چشم‌ می‌بندد، و تا چهار می‌شمارد، چونکه فقط تا عدد چهار را بلد است. 
قولی قورباغه و ببو ببر به راحتی جایی برای قایم شدن پیدا می‌کنند. قوراغه بر روی گل نیلوفر می‌پرد و ببری در میان علف‌های زرد پنهان می‌شود.
اما پیلی پیلی که دیگر بزرگ شده است، نمی‌تواند جایی برای پنهان شدن پیدا کند. او به داخل رودخانه می‌رود، اما آب فقط تا زانوهایش را می‌پوشاند، یکهو فکری به ذهنش می‌رسد. با خرطومش مقداری شن و خاک از کنار رودخانه بر می‌دارد و بر سر و بدن خودش می‌پاشد.
سنجاب، قورباغه و ببر را پیدا می‌کند، بعد همگی به سراغ پیدا کردن فیل می‌رود. او همیشه خودش را در برکه پنهان می‌کرد. وقتی به رودخانه می‌رسند اثری از فیل نیست، فقط یک تپه‌ی بزرگ و تازه جلوی راهشان را گرفته است...
داستان با تصویر گیج و متعجب، ببو ببری و سوسی سنجاب و قولی قورباغه تمام می‌شود، آنهایی که هنوز نتوانسته‌اند فیلی را پیدا کنند. جای او رازی‌ست که فقط خودش و من و تو می‌دانیم!


#رها_فلاحی 

 

  • رها فلاحی
۰۶
مرداد

کتاب خرگوشک بازیگوشی نکن 


کتاب "خرگوشک بازیگوشی نکن" از مجموعه ماجراهای دم پنبه‌ای، نوشته‌ی آقای "هاوارد بینکو" نویسنده‌ی آمریکایی‌ست.
مترجم این کتاب آقای "فراز پندار" است و تصویرگرش خانم "سوزان اف کورنلیسون".
انتشارات "نردبان" این کتاب را در ۳۲ صفحه، چاپ و منتشر کرده است.
داستان کتاب درباره‌ی خرگوش بازیگوشی است به نام "هاوارد"، که همیشه در مدرسه به خاطر اینکه درست گوش نمی‌دهد، به دردسر می‌افتد.
مثلن وقتی توی کلاس، معلم قصه می‌گوید، او دور کلاس ورجه وورجه می‌کند. حواسش به تذکر معلم هم نیست و همین‌طور به کارهایش ادامه می‌دهد. 
یا اینکه وقت ناهار، دوست‌هایش به او هشدار می‌دهند که مراقب باشد تا زمین نخورد، اما باز هم راه خودش را می‌رود. 
بعد از نهار دوستش می‌خواهد حرف مهمی را با او در میان بگذارد، اما هاوارد بازیگوش، گوشش بدهکار نیست که نیست. 
حواس هاوارد همیشه دنبال بازیگوشی است. زنگ نقاشی معلم به او و همه‌ی بچه‌ها یادآوری می‌کند که مراقب باشند تا لباسشان را رنگی نکنند. خرگوشک باز هم گوش نمی‌دهد و این بار معلم او را از سر کلاس بیرون می‌اندازد. این‌طور می‌شود که خرگوشک داستان تنها می‌ماند و غصه‌دار می‌شود. 
او که دوست ندارد تنها باشد و به دردسر بیفتد، تصمیم مهمی می‌گیرد. 
او تصمیم می‌گیرد برای بهتر گوش کردں، کارهای زیر را انجام بدهد:
- ساکت بنشین 
- برای بهتر شنیدن هم از گوش‌هایت استفاده کن و هم از چشم‌هایت 
- حرف دیگران را قطع نکن، صبر کن تا نوبت حرف‌زدن تو بشود
- سعی کن حرف دیگران را هر چه بهتر بفهمی 
- اگر چیزی را درست نفهمیدی سوال کن 
- قوانین و مقررات را به یاد داشته باش
- حواست را جمع کن و مراقب باش در اطرافت چه خبر است.


#رها_فلاحی 

  • رها فلاحی
۰۵
مرداد

کتاب روز بد خرس کوچولو 

کتاب "روز بد خرس کوچولو" از سری "مجموعه قصه‌های دوست‌ داشتنی" است، که نوشته‌ی "هیاوین اورام" نویسنده‌ی اهل کشور آفریقای جنوبی است که اکنون در لندن زندگی می‌کند.

خانم "مژگان کلهر" این کتاب را به فارسی ترجمه و توسط انتشارات "با فرزندان" در ۲۴ صفحه، منتشر کرده است.


 ◇ داستان کتاب:
وقتی خرس کوچولو ناراحت و غمگین می‌شود، زخمی می‌شود، یا که زمین می‌افتد، بابا خرس او را بغل می‌کند، نوازشش می‌کند، و با گفتن جمله‌ی: "با یک بوس گنده و یک چسب کوچولو خوبت می‌کنم!"، آرام و شادش می‌کند.

نامه‌ای به دست بابا خرس می‌رسد. او با خواندن نامه، غمگین می‌شود. وقتی خرس کوچولو او را در آن حالت می‌بیند، با گفتن جمله‌ی همیشگی بابا خرس: "با یک بوس گنده و یک چسب کوچولو خوبت می‌کنم!"، پدرش را از غم و غصه رها می‌کند و بابا خرس شاد و خندان می‌شود.

 
#رها_فلاحی

  • رها فلاحی